سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آگاهترین مردم به خود، بیمناکترین آنها از پروردگارش است [امام علی علیه السلام]
پرواز تا بی نهایت
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 3477
بازدید امروز : 0
بازدید دیروز : 0
........... درباره خودم ...........
پرواز تا بی نهایت
مدیر وبلاگ : جواد روائی[3]
نویسندگان وبلاگ :
حمید دهقانیان (@)[0]



........... لوگوی خودم ...........
پرواز تا بی نهایت
..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
......... لوگوی دوستان من .........


............. اشتراک.............
  ........... طراح قالب...........


  • فاطمه زهرا سلام الله علیها 1

  • نویسنده : جواد روائی:: 84/11/25:: 5:6 عصر

    «راضیه»

     

    فاطمه زهرا سلام الله علیها دارای صفت رضا بود، یعنی هر سختی و مصیبت و رنجی را که خداوند برای او مقدر کرده بود، تحمل می کرد و به آن راضی بود. ما سراسر زندگی پر برکت فاطمه زهرا سلام الله علیها را مملو از غم می بینیم، اما هیچ گاه سخنی از اعتراض و نارضایتی به میان نمی آورد. در تمام این وقایع دردناک، فاطمه سلام الله علیها به مقدّرات خداوند تن در می دهد و کوچکترین اعتراضی ندارد؛ البته ایشان به بهانه تقدیر، دست از مبارزه با غاصبان ولایت و فدک نکشیدند و به وظیفه خود عمل نمودند.

    فاطمه زهرا سلام الله علیها بر سختی های دنیا خرسند بود.

    جابربن عبدالله گوید: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم وارد منزل فاطمه زهرا سلام الله علیها شدند در حالی که عبایی از پشم شتر بر دوش حضرت فاطمه سلام الله علیها بود و با دست آسیا می کردند.

    پیامبر نگاهی به فاطمه زهرا سلام الله علیها نموده و فرمودند: عجله کن و تلخی های دنیا را تحمل کن تا فردا (در بهشت) به نعمت های آخرتی نائل گردی، چرا که خداوند بر من نازل کرده است که آنقدر پروردگارت به تو می بخشد که تو راضی شوی، «و لسوف یعطیک ربک فترضی»

     

    تسبیحات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هدیه ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم

    امیرالمؤمنین علیه السلام به فردی از بنی سعد فرمود: مایلی مطلبی را از خودم و فاطمه زهرا سلام الله علیها برایت بگویم؟

    زهرا محبوب ترین و عزیزترین شخص در دیده پدر خود بوده. آنقدر با مشک آب کشید، تا بند مشک بر روی سینه اش اثر گذاشت، و آنقدر دستاس کرد، تا آن که کف هر دو دستش تاول زد؛ آنقدر خانه را جاروب کرد، تا آن که پیراهنش رنگ خاک گرفت و آنقدر آتش در زیر دیگ روشن کرد که لباسش تیره شد. این کارهای دشوار به او آسیب فراوان وارد می آورد.

    روزی به فاطمه سلام الله علیها گفتم: چه خوب است نزد پدرتان رفته و از آن حضرت بخواهید که خدمتگذاری برایتان در نظر بگیرد و قدری شما را یاری دهد تا این خدمات را او انجام بدهد.

    فاطمه نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رفت ولی در آنجا افرادی را دید که با هم سخن می گفتند، لذا از گفتن حیا کرد و بازگشت.

    پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دانستند دخترشان برای کاری نزد ایشان آمده است. بامداد دیگر به خانه ما آمدند، سلام کردند ما خاموش ماندیم.

    عادت ایشان چنین بود که سه بار سلام می کردند و اگر رخصت ورود نمی یافتند، بر می گشتند. ما سلام ایشان را پاسخ گفتیم و از ایشان خواستیم تا وارد خانه شوند. ایشان به خانه آمده و نزد ما نشسته و فرمودند: فاطمه! دیروز از پدرت چه می خواستی؟ من ترسیدم اگر جواب ایشان را ندهیم باز گردند. گفتم داستان فاطمه این است که او از سختی کار در خانه رنج می برد، و این رنج بر جسم او اثر گذاشته است. از او خواستم تا نزد شما آید و خدمتکاری برای خود بخواهد.

    پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: آیا چیزی به شما نیاموزم که از خدمتگذار بهتر است؟ چون به بستر خواب رفتید، 33 مرتبه خدا را تسبیح، 33 بار حمد و 34 بار تکبیر بگویید.

    فاطمه زهرا سلام الله علیها سرش را بلند کرد و سه مرتبه گفت: از خدا و پیامبرش راضی گشتم.


    نظرات شما ()

       1   2      >

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ